مستدعاةلغتنامه دهخدامستدعاة.[ م ُ ت َ ] (ع ص ) مستدعیة. مؤنث مستدعی که نعت مفعولی است از استدعاء. رجوع به مستدعی و استدعاء شود.
مستدعیةلغتنامه دهخدامستدعیة. [ م ُ ت َ ع َ ی َ ] (ع ص ) مستدعاة. تأنیث مستدعی . رجوع به مستدعی و استدعاء شود.
مستدعلغتنامه دهخدامستدع . [ م ُ ت َ عِن ْ ] (ع ص ) مستدعی . نعت فاعلی از مصدر استدعاء. رجوع به مستدعی و استدعاء شود.
مستدعیلغتنامه دهخدامستدعی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مستدع . نعت فاعلی از استدعاء. درخواست کننده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه خواهش کند. خواهشمند. طلب کننده . خواهنده . خواستار.- مستدعی تمییز ؛ فرجام خواه . (لغات فرهنگستان ).- مستدعی شدن ؛ درخواس
مستدعیةلغتنامه دهخدامستدعیة. [ م ُ ت َ ع َ ی َ ] (ع ص ) مستدعاة. تأنیث مستدعی . رجوع به مستدعی و استدعاء شود.