مستروحلغتنامه دهخدامستروح . [م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استرواح . آسوده شونده . (غیاث ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). آنکه برمی آساید و آسایش می یابد. (ناظم الاطباء). || بوی خوش برنده . (غیاث ). آنکه می بوید هر چیز خوشبویی را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به استرواح شود.
مستراحلغتنامه دهخدامستراح . [ م ُ ت َ ] (ع اِ) جای برآمدن و جای آسایش . (منتهی الارب ). جای آمدن .(ناظم الاطباء). جای آسایش و فراغت و جای راحت . (غیاث ) (آنندراج ). آسایشگاه . و رجوع به استراحة شود. || بیت الخلاء. (اقرب الموارد). آبخانه . کنیف . (دهار). جای لازم . کنار آب . (ناظم الاطباء). حَش
مستراحدیکشنری فارسی به انگلیسیbathroom, commode, lavatory, privy, restroom, toilet, washroom, water closet