لغتنامه دهخدا
مستطاب . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی ازاستطابة. خوش آمده و پاک آمده و لذیذ. (غیاث ) (آنندراج ). خوش و نیکو و پسندیده و شایسته و خوش آیند. (ناظم الاطباء). پاکیزه . رجوع به استطابة شود : خیک اشکم گو بدر از موج آب گر بمیرم هست مرگم مستطاب .