مستعرضلغتنامه دهخدامستعرض . [ م ُ ت َرِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعراض . کشنده مردم را بی دریافت حال آنها. || عرضه کردن خواهنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استعراض شود.
دیافرغمالغتنامه دهخدادیافرغما. [ رَ ] (معرب ، اِ) دیافراگم . حجاب حاجز. (شفاء چ تهران ص 481). حجاب مستعرض میان قلب و معده . (یادداشت مؤلف ) : و دوار یعنی سرگشتن دلیل آن است که ماده ای اندر حجاب است که به یونانی دیافرغما گویند. (ذخیره ٔ خو