مستوخملغتنامه دهخدامستوخم . [ م ُ ت َ خ ِ ] (ع ص ) کسی که گران و ناگوار یابد طعام و جز آن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استیخام شود.
مصطخملغتنامه دهخدامصطخم . [ م ُ طَ خ ِ ] (ع ص ) راست برپای ایستنده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنکه راست بر پای می ایستد. (ناظم الاطباء). مصطحم .