مسجاملغتنامه دهخدامسجام . [ م ِ ] (ع ص ) ماده شتر درور و بسیارشیر. ج ، مساجیم . (از اقرب الموارد). سجوم . و رجوع به سجوم شود.
مسجوملغتنامه دهخدامسجوم . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از سجم و سجوم . رجوع به سجم و سجوم شود. || شتر ماده که وقت دوشیدن پایها را فراخ داردو سر را بلند. (منتهی الارب ). || ریزان ازاشک و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).