لغتنامه دهخدا
مصحاحی . [ م ِ ] (حامص ) مقابل ممراضی . حالت و چگونگی مصحاح بودن . استقامت و پایداری در برابر بیماریها : بباید دانست که مصراعی نه ملکه ٔ نفسانی باشد که با وجود آن در قوت ادراک صارع صناعت کشتی گرفتن نیک داند و بر آن قادر بود... و همچنین مصحاحی نه هیأت