مسدودکنندة گره عصبیganglionic blocker, ganglion-blocking drugواژههای مصوب فرهنگستاندارویی پادکنشگر که باعث مسدود شدن یا اختلال در مسیر انتقال پیامها در گرههای عصبی میشود
مسدودکنندة گیرندة بتاbeta blocker, beta-adrenoceptor antagonist, beta-adrenoceptor blocker, beta-adrenergic blocking agent, β-blockerواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که گیرندههای بتاـ آدرِنِرژیک (beta-adrenoceptors) را اشغال و آنها را مسدود میکند
مسدودکنندة مجرای کلسیمیcalcium-channel blocker, CCB, calcium blockerواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که از عبور یونهای کلسیم از مجراهای کلسیم جلوگیری میکند
عامل مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهایneuromuscular blocking agentواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که مانع انتقال پیام عصبی به ماهیچه میشود که نتیجة آن فلج شدن موقت ماهیچه است متـ . مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهای neuromuscular blocker
مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهایneuromuscular blockerواژههای مصوب فرهنگستان← عامل مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهای
مدسملغتنامه دهخدامدسم . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) آنکه بر قاروره سربند می بندد. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). مسدودکننده ٔ در شیشه . (از اقرب الموارد).
عامل مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهایneuromuscular blocking agentواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که مانع انتقال پیام عصبی به ماهیچه میشود که نتیجة آن فلج شدن موقت ماهیچه است متـ . مسدودکنندة عصبی ـ ماهیچهای neuromuscular blocker