مسنبةلغتنامه دهخدامسنبة. [ م َ ن َ ب َ ] (ع اِمص ) حرص و آزمندی سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مصنبعلغتنامه دهخدامصنبع. [ م ُ صَم ْ ب َ ] (ع ص ) خردسر. مقلوب مصعنب . (ناظم الاطباء). مرد مایل و کشیده سربه سوی درازی هرچه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).