مسندآرایلغتنامه دهخدامسندآرای . [ م َ ن َ ] (نف مرکب ) مسندآرا. رجوع به مسندآرا شود : مسندآرای به فر و به شکوه ملکت آرای به رای و تدبیر.سوزنی .
مسندآراییلغتنامه دهخدامسندآرایی . [ م َ ن َ ] (حامص مرکب ) چگونگی و حالت آرایش دادن مسند و تخت پادشاهی . و رجوع به مسندآرا و مسندآرای شود.
مسندآرالغتنامه دهخدامسندآرا. [ م َ ن َ ] (نف مرکب ) مسندآرای . پادشاه . (آنندراج ). آرایش کننده ٔ تخت پادشاهی و زینت دهنده ٔ آن . (ناظم الاطباء). مسندطراز.
مسندآراییلغتنامه دهخدامسندآرایی . [ م َ ن َ ] (حامص مرکب ) چگونگی و حالت آرایش دادن مسند و تخت پادشاهی . و رجوع به مسندآرا و مسندآرای شود.
مسندآرالغتنامه دهخدامسندآرا. [ م َ ن َ ] (نف مرکب ) مسندآرای . پادشاه . (آنندراج ). آرایش کننده ٔ تخت پادشاهی و زینت دهنده ٔ آن . (ناظم الاطباء). مسندطراز.
ملکت آرایلغتنامه دهخداملکت آرای . [ م ُک َ ] (نف مرکب ) ملک آرای . که مملکت را آراید. که کشور را به خرمی و شکوفایی و رونق می رساند : مسندآرای به فر و به شکوه ملکت آرای به رای و تدبیر. سوزنی .ملکت آرای مشرق و مغرب بر ره و رسم خوب و ر
مسندآراییلغتنامه دهخدامسندآرایی . [ م َ ن َ ] (حامص مرکب ) چگونگی و حالت آرایش دادن مسند و تخت پادشاهی . و رجوع به مسندآرا و مسندآرای شود.