لغتنامه دهخدا
مصاحب . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) مصاحبت کننده . یار و رفیق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یار. همدم . دوست . هم صحبت و هم نشین و همدم و ملازم . (ناظم الاطباء). هم نشین . همراه . هم صحبت . معاشر. همکت . ندیم . (یادداشت مؤلف ) : پسر برادرش یاقوتی