مسوولدیکشنری عربی به فارسیمسلول , مسلول حساب , قابل توضيح , جوابگو , ملتزم , ضامن , پاسخ دار , جواب دار , عهده دار , مسلوليت دار , معتبر , ابرومند
مسؤوللغتنامه دهخدامسؤول . [ م َ ئو ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدرسؤال . کسی که از وی سؤال کنند. (ناظم الاطباء). سؤال شده . پرسیده شده . پرسش شده . (ناظم الاطباء). پرسیده .سؤال کرده . (دهار) : اًن السمع و البصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولاً. (قرآن <span class="hl"
مشواللغتنامه دهخدامشوال . [ م ِش ْ ] (ع اِ) سنگی که آن را بردارند جهت آزمایش طاقت . (منتهی الارب ). سنگی که جهت آزمایش قوت و طاقت بردارند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مشوللغتنامه دهخدامشول . [ م ِش ْ وَ ] (ع اِ) غربال خرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || داس خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیطالمحیط) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مسؤوللغتنامه دهخدامسؤول . [ م َ ئو ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدرسؤال . کسی که از وی سؤال کنند. (ناظم الاطباء). سؤال شده . پرسیده شده . پرسش شده . (ناظم الاطباء). پرسیده .سؤال کرده . (دهار) : اًن السمع و البصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولاً. (قرآن <span class="hl"
مسؤولاتلغتنامه دهخدامسؤولات . [ م َ ئو ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسؤول و مسؤولة. آن مقدمات که در واقعات موجود باشد و اکثر مردمان را بر آن اطلاع نباشد. (غیاث ) (آنندراج ). || استدعاها. درخواستها. مستدعیات . عرایض . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مسؤول شود.
مسؤولونلغتنامه دهخدامسؤولون . [ م َ ئو ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسؤول (در حالت رفعی ). مؤاخذه شدگان : و قفوهم اًنهم مسؤولون . (قرآن 24/37). و رجوع به مسؤول و مسؤولین شود.
مسؤولةلغتنامه دهخدامسؤولة. [ م َ ئو ل َ ] (ع ص ) تأنیث مسؤول . ج ، مسؤولات . و رجوع به مسؤول و مسؤولات شود.
مسؤولیتلغتنامه دهخدامسؤولیت . [ م َ ئو لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مسؤولیة. مصدر صناعی یا جعلی از مسؤول . ضمانت . ضمان . تعهد. مؤاخذه .- مسؤولیت چیزی با کسی بودن ؛ به گردن او و در عهده ٔ او و در ضمان و پایندانی او بودن .- مسؤولیت داشتن </s
مسووليةدیکشنری عربی به فارسیجوابگويي , مسلوليت , دين , بدهي , فرض , شمول , احتمال , بدهکاري , استعداد , سزاواري , بار , تعهد , بخشيدن , امرزيدن , معاف کردن , فرو نشاندن , پول رسانيدن , وجه فرستادن , عهده , ضمانت