مساناتلغتنامه دهخدامسانات . [ م ُ ] (ع اِمص ) مساناة. نرمی . خوش رفتاری . مصانعه . ملاینه . مدارات . مداجات . حسن سلوک . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مساناة شود.
مساندلغتنامه دهخدامساند. [ م َ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُسنَد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مسند شود. || ج ِ مِسنَد. (ناظم الاطباء). رجوع به مسند شود.
مسانیدلغتنامه دهخدامسانید. [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُسنَد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قسمی از حدیث که آن رابه گوینده ٔ وی برداشته باشند. مقابل مقاطیع. مراسیل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مسند شود.
مسیانلغتنامه دهخدامسیان . [ م ُ س َی ْ یا ] (ع اِ مصغر) مصغر مساء. شبانگاه . ج ، مسیانات . (منتهی الارب ): أتیته مسیاناً؛ آمدم آن را در شب . (ناظم الاطباء).