مسیرگزینی 1route selection, routing 2واژههای مصوب فرهنگستانتعیین مسیری که بستک داده از مبدأ تا مقصد انتقال طی میکند
مسیرگزینی خودکارautomatic route selection, ARS 3واژههای مصوب فرهنگستاننوعی امکان نرمافزاری در مرکز تلفن داخلی و مرکز تلفن اینترنتی که براساس رقمهای شمارهگیریشده و طبقۀ خدماتی تماسگیرنده مسیر ارتباطی مناسب را برمیگزیند
گشتنامۀ رانندهdriver itineraryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گشتنامۀ اجرایی مخصوص رانندۀ گشتها که عمدتاً شامل دستورالعملهایی دربارۀ زمانبندی و مسیرگزینی است
گشتنامهitineraryواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای منطقی و جذاب و گامبهگام و روزانه از اجزای سفر، شامل زمانبندی و مسیرگزینی و گشتنوشتها
گشتنامۀ اجراییoperating itineraryواژههای مصوب فرهنگستانگشتنامهای مشروح شامل دستورالعملهای خاص مسیرگزینی و زمانبندی همراه با نحوۀ تماس با مراکز دیدنی و پذیرایی و اقامتی
توجيهدیکشنری عربی به فارسیدستور دهنده , متضمن دستور , امريه , راهنمايي , هدايت , راهنما , رهبري , رهنمود , راهبرد , رهنمون , شاقول , گرايش , جهت , جهتيابي , مسيرگزيني , مسيريابي
مسیرگزینی 1route selection, routing 2واژههای مصوب فرهنگستانتعیین مسیری که بستک داده از مبدأ تا مقصد انتقال طی میکند
مسیرگزینی خودکارautomatic route selection, ARS 3واژههای مصوب فرهنگستاننوعی امکان نرمافزاری در مرکز تلفن داخلی و مرکز تلفن اینترنتی که براساس رقمهای شمارهگیریشده و طبقۀ خدماتی تماسگیرنده مسیر ارتباطی مناسب را برمیگزیند