مصرابلغتنامه دهخدامصراب . [ م ِ ] (اِخ ) نصیرآباد. دهی است جزء دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 8هزارگزی خاور ورزقان ، در مسیر شوسه ٔ تبریز به اهر، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
مسیریاب کارراههcareer pathing, CPواژههای مصوب فرهنگستانابزاری بنیادی برای طرحریزی و بهبود و پیشرفت کارراهه
مسروبلغتنامه دهخدامسروب . [ م َ ] (ع ص )آن که در دماغ او دخان سیم رسیده محصور کرده باشد. (منتهی الارب ). کسی که در خیاشیم و منافذ او دود نقره داخل شده ، در نتیجه گرفتار «حصر» و تنگی نفس شده باشد. (از اقرب الموارد).
مشروبلغتنامه دهخدامشروب . [ م َ ] (ع ص ، اِ) آشامیده شده . هر چیز آشامیده شده . و هر چیز آشامیدنی و قابل شرب . (ناظم الاطباء). نوشابه . (فرهنگستان ).- مشروب و مأکول ؛ آب و غذا. || آبخورده و آب داده شده . (ناظم الاطباء).- مشروب شدن
مشروبفرهنگ فارسی عمید۱. هر نوع نوشیدنی الکلدار که باعث مستی شود.۲. (صفت) سیراب.۳. (اسم، صفت) آشامیدنی.
چندرسانی ایستگاهیstationary hotspotواژههای مصوب فرهنگستانواحدی ثابت، شامل یک ایستگاه پایة وافای کامل، که در قیاس با چندرسانی همراه از افزارههای بیشتر و در گسترة وسیعتری پشتیبانی میکند متـ . مسیریاب فراخباند سیار mobile broadband router