مصاخبةلغتنامه دهخدامصاخبة. [ م ُ خ َ ب َ ] (ع مص ) سرزنش کردن به تندی . (ناظم الاطباء). با کسی بانگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). به خشم و به آواز بلند با کسی بانگ زدن . (یادداشت مؤلف ). تصاخب . با همدیگر فریاد کردن .
مماشقةلغتنامه دهخدامماشقة. [ م ُ ش َ ق َ ] (ع مص ) همدیگر را کشیدن ودشنام دادن یکدیگر را و با هم بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دشنام دادن و به تندی سرزنش کردن . مصاخبة. (از اقرب الموارد).