میشوانلغتنامه دهخدامیشوان . [ میش ْ ] (اِخ ) دهی است در دو فرسخی بیشتر مشرقی دارنجان به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
مصوونلغتنامه دهخدامصوون . [ م َص ْ ] (ع ص ) مصون . محفوظ. نگاهداشته شده ، و بدین صورت نادر است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مصون شود.- ثوب مصوون ؛ ای محفوظ. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مشایعانلغتنامه دهخدامشایعان . [ م ُ ی ِ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ مشایع. یقال هما مشایعان ، آن دو نفر شریک اند. (ناظم الاطباء).
مساویانلغتنامه دهخدامساویان . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ مساوی (در حالت رفعی ). مساویین . رجوع به مساوی شود. || در اصطلاح منطق ، دو کلی بوند که از لحاظ مصداق یکی باشند و هر یک بر مصادیق دیگری به طور کلی صادق باشد. (از فرهنگ علوم عقلی ).