مضائلةلغتنامه دهخدامضائلة. [ م ُ ءَ ل َ ] (ع مص ) خرد و حقیر نمودن جثه ٔ خود را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط).
مذالةلغتنامه دهخدامذالة. [ م ُ ل َ ] (ع ص ) داه و کنیز خرامان بناز، در حالی که او را خوار گیرند، و از آن است این مثل : اخیل من مذالة لانهاتهان و هی تبختر. (منتهی الارب ). || درع مذالة؛ زره درازدامان . ذائلة. ذائل . (از متن اللغة).