مضابثلغتنامه دهخدامضابث . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مِضْبَث . (اقرب الموارد) (المنجد): مضابث الاسد؛ ناخنهای شیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
گمدبتلغتنامه دهخداگمدبت . [ گ ُ م َ ب َ ] (اِخ ) نام رودی است که در هندوستان جریان دارد. (از تحقیق ماللهند ابوریحان ص 128).
مضبثلغتنامه دهخدامضبث . [ م ِ ب َ ] (ع اِ)شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مضطبث . اسد. (اقرب الموارد). و رجوع به مضطبث و ماده ٔ بعد شود.
مدآبادلغتنامه دهخدامدآباد. [ م َ] (اِخ ) دهی است از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، در 36هزارگزی شمال غربی الیگودرز و 2هزارگزی شرق جاده ٔ شاه زند به ازنا، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 1218
مژدآبادلغتنامه دهخدامژدآباد. [ م ُ ] (اِخ ) دهی است ، از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور ، واقع در 18هزارگزی شمال شرقی فدیشه دارای 182تن سکنه . آبش از قنات و محصولش غلات ، تریاک و شغل اهالی زراعت و مال دارای و صنایع دس