مضبیلغتنامه دهخدامضبی ٔ. [ م ُ ب ِءْ ] (ع ص ) مضبی ٔعلیه ؛ خاموش بوده ٔ پنهان دارنده ٔ چیزی را در دل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مدبیلغتنامه دهخدامدبی ٔ. [ م ُ دَب ْ ب ِءْ ] (ع ص )پوشنده و پنهان کننده . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مدبیلغتنامه دهخدامدبی . [ م َ با ] (ع ص ) زمین ملخ ناک . (آنندراج ). مُدبی . پر از ملخ و مورچه . (ناظم الاطباء). رجوع به مدبیة شود.
مدبولغتنامه دهخدامدبو. [ م َ ب ُوو ] (ع ص ) مدبوة. کشت و زمین ملخ خورده . (ناظم الاطباء). رجوع به مدبوة و مدبیة شود.