لغتنامه دهخدا
مدح . [م َ ] (ع اِمص ) ستایش . ثنای به صفات جمیله . وصف به جمیل . توصیف به نیکوئی . مدحت . مدیح . مدیحه . نقیض هجا. نقیض ذم . (یادداشت مؤلف ). آفرین . تحسین . تمجید. مقابل هجو : آفرین و مدح سود آید تراگر به گنج اندر زیان آید همی . <p class