مضروسلغتنامه دهخدامضروس . [ م َ ] (ع ص ) مضروسة. سنگستان که در آن سنگهائی باشد مانند دندان سگ و سنگریزه ناک ، یقال مکان مضروس و حرة مضروسة. (ناظم الاطباء).
مدروسلغتنامه دهخدامدروس . [ م َ ] (ع ص ) کهنه شده . || جامه ٔ کهنه شده . (منتهی الارب )(آنندراج ). ثوب خَلَق . (اقرب الموارد). دِرْس . دریس .(متن اللغة) (غیاث اللغات ). || بی رونق . (غیاث اللغات ). نارایج . فراموش گشته . متروک : قریب سی سال بوده تا ایشان در دست دیلمان ا
مدروسدیکشنری عربی به فارسیاز روي مطالعه , دانسته , عمدي , تعمدي , از پيش اماده شده , انديشمند , باملا حظه , بافکر , فکور , متفکر , انديشناک
مضروسةلغتنامه دهخدامضروسة. [ م َ س َ ] (ع ص ) بئر مضروسة؛ چاه گرداگرد از سنگ برآورده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || حرة مضروسة؛ سنگستانی که در آن سنگها مانند دندان سگ باشد یا سنگ ریزه ناک . (منتهی الارب ). ارض مضروسة؛ که در آن سنگهائی باشد مانند دندانهای سگ
مضروسةلغتنامه دهخدامضروسة. [ م َ س َ ] (ع ص ) بئر مضروسة؛ چاه گرداگرد از سنگ برآورده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || حرة مضروسة؛ سنگستانی که در آن سنگها مانند دندان سگ باشد یا سنگ ریزه ناک . (منتهی الارب ). ارض مضروسة؛ که در آن سنگهائی باشد مانند دندانهای سگ