مضغطلغتنامه دهخدامضغط. [ م َ غ َ ] (ع اِ) زمین پست که در وی آب فراهم آید و زمینی که دارای پستیها باشد و در آنها آب فراهم آید. ج ، مضاغط. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مضغوطلغتنامه دهخدامضغوط. [ م َ ] (ع ص ) در اصطلاح نجوم ، کوکبی در میان دو کوکب افتاده به هفت درجه و آن را محصور نیز خوانند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مضغطةلغتنامه دهخدامضغطة. [ م َ غ َ طَ ] (ع اِ) زمین پست فراهم آمدنگاه آب . ج ، مضاغط. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
مضغطةلغتنامه دهخدامضغطة. [ م َ غ َ طَ ] (ع اِ) زمین پست فراهم آمدنگاه آب . ج ، مضاغط. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.