مطاعنةلغتنامه دهخدامطاعنة. [ م ُ ع َ ن َ ] (ع مص ) با کسی نیزه زدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) : این معاتبات به مطاعنات و مضاربات رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 192). رجوع به طعان شود.
متوانیلغتنامه دهخدامتوانی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مانده و سست گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آهسته و سست و کاهل و ضعیف و مانده . (ناظم الاطباء). || کوتاهی کننده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توالی شود.
طعانلغتنامه دهخداطعان . [ طِ ] (ع مص ) نیزه زدن با یکدیگر. (منتهی الارب ) (زوزنی ). مطاعنه . (زوزنی ) : نه مرد شرابی که مرد ضرابی نه مرد طعامی که مرد طعانی . منوچهری .چو باد و خاک نجوئی مگر شتاب و درنگ چو رمح و سیف ندانی مگر طعان و