مطلوبلغتنامه دهخدامطلوب . [ م َ ] (ع ص ) خواسته و جسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جسته و خواهش کرده . (آنندراج ). خواسته از حق و جز آن . ج ، مطالیب . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). درخواست شده و تجسس شده و طلب شده و خواهش شده و تقاضاشده و لازم شده و ضرورشده و احتیاج داشته شده و هر چی
مطلوبدیکشنری فارسی به انگلیسیagreeable, congenial, desirable, favorable, favored, favorite, ideal, welcome
مطلوبفرهنگ فارسی معین(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) خواسته شده ، طلب شده . 2 - (ص .) دلپسند، خوش آیند. 3 - محبوب ، معشوق .
مطلوبلغتنامه دهخدامطلوب . [ م َ ] (ع ص ) خواسته و جسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جسته و خواهش کرده . (آنندراج ). خواسته از حق و جز آن . ج ، مطالیب . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). درخواست شده و تجسس شده و طلب شده و خواهش شده و تقاضاشده و لازم شده و ضرورشده و احتیاج داشته شده و هر چی
مطلوبدیکشنری فارسی به انگلیسیagreeable, congenial, desirable, favorable, favored, favorite, ideal, welcome
مطلوبفرهنگ فارسی معین(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) خواسته شده ، طلب شده . 2 - (ص .) دلپسند، خوش آیند. 3 - محبوب ، معشوق .
مطلوبلغتنامه دهخدامطلوب . [ م َ ] (ع ص ) خواسته و جسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جسته و خواهش کرده . (آنندراج ). خواسته از حق و جز آن . ج ، مطالیب . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). درخواست شده و تجسس شده و طلب شده و خواهش شده و تقاضاشده و لازم شده و ضرورشده و احتیاج داشته شده و هر چی
نامطلوبلغتنامه دهخدانامطلوب . [ م َ ] (ص مرکب ) طلب ناشده . خواسته نشده . ناخواسته . || نامقبول . ناپسند. ناپسندیده .
غایت مطلوبلغتنامه دهخداغایت مطلوب . [ ی َ ت ِ م َ ] (ترکیب اضافی اِ مرکب ) نهایت خواسته . نهایت آرزو. کمال مطلوب . آرمان . هدف مطلوب : غایت مطلوب من خدمت درگاه تست ای در تو خلق را گشته به روزی ضمان .خاقانی .