معاطشلغتنامه دهخدامعاطش . [م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ مَعطَش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به معطش شود. || زمینهای بی آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
معاطسلغتنامه دهخدامعاطس . [ م َ طِ ](ع اِ) ج ِ مَعطِس و مَعطَس . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به معطس شود.
نهر معاتیجلغتنامه دهخدانهر معاتیج . [ ن َ رِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان ؛ در 3 هزارگزی مشرق نهر قصر و 27 هزارگزی جنوب شرقی جاده ٔ خسروآباد به آبادان ، در دشت گرمسیری واقع است و <
محتشلغتنامه دهخدامحتش . [ م ُ ح َت ْ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تحتیش . برانگیخته شده بر مخالفت . (ناظم الاطباء).
محتشلغتنامه دهخدامحتش . [ م ُ ح َت ْ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تحتیش . بر یکدیگر آغالنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
محتظلغتنامه دهخدامحتظ. [ م ُ ت َظظ ] (ع ص ) بهره یاب و مجازاً به معنی خوش و مسرور. (غیاث ) (آنندراج ).
معاطشةلغتنامه دهخدامعاطشة. [ م ُ طَ ش َ ] (ع مص ) نبرد کردن در تشنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معطشةلغتنامه دهخدامعطشة. [ م َ طَ ش َ ] (ع اِ) زمین بی آب . ج ، معاطش . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمین بی آب . (آنندراج ).
معطشلغتنامه دهخدامعطش . [ م َ طَ ] (ع اِ) وقت اظمای شتران . ج ، معاطش . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). هنگام تشنگی شتران . (ناظم الاطباء). هنگام تشنگی . (از اقرب الموارد).
معاطشةلغتنامه دهخدامعاطشة. [ م ُ طَ ش َ ] (ع مص ) نبرد کردن در تشنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).