معاقصةلغتنامه دهخدامعاقصة. [ م ُ ق َ ص َ ] (ع مص ) با هم چیرگی جستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معاکسةلغتنامه دهخدامعاکسة. [ م ُ ک َ س َ] (ع مص ) مخالفت داشتن و برعکس بودن . (ناظم الاطباء). || عکس کردن کلام . بر عکس کردن سخن . (از اقرب الموارد). || موی پیشانی یکدیگر گرفتن . عِکاس . (از اقرب الموارد). و رجوع به عکاس شود.