معتشلغتنامه دهخدامعتش . [ م ُ ت َش ش ] (ع ص ) مرغی که برای خود خانه می سازد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که خواربار اندک می آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اعتشاش شود.
محتشلغتنامه دهخدامحتش . [ م ُ ح َت ْ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تحتیش . برانگیخته شده بر مخالفت . (ناظم الاطباء).
محتشلغتنامه دهخدامحتش . [ م ُ ح َت ْ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تحتیش . بر یکدیگر آغالنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
محتظلغتنامه دهخدامحتظ. [ م ُ ت َظظ ] (ع ص ) بهره یاب و مجازاً به معنی خوش و مسرور. (غیاث ) (آنندراج ).
مهتزلغتنامه دهخدامهتز. [ م ُ ت َزز ] (ع ص ) جنبنده و لرزنده و از جانبی به جانبی حرکت کننده . و رجوع به مهتزة و اهتزاز شود.
معتزلغتنامه دهخدامعتز. [ م ُ ت َزز ] (ع ص ) گرامی شمرده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از محیطالمحیط). و رجوع به اعتزاز شود.
معتشیلغتنامه دهخدامعتشی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) شبانگاه سیرکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه در شب آغاز به مسافرت می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اعتشاء شود.
معتشیلغتنامه دهخدامعتشی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) شبانگاه سیرکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه در شب آغاز به مسافرت می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اعتشاء شود.