آذرکیوانلغتنامه دهخداآذرکیوان . [ ذَ ک َی ْ ] (اِخ ) نام حکیمی از مردم استخر فارس ، معاصر و معاشر میرفندرسکی ، و بهندوستان معتقدان داشته .
ثنویهفرهنگ فارسی عمیدگروهی که قائل به دو مبدٲ خیر و شر هستند؛ معتقدان به ثنویت. Δ بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آنها را اصحاب اثنین هم خواندهاند.
جبریانلغتنامه دهخداجبریان . [ ج َ ] (اِ) ج ِ جبری . پیروان مذهب جبر. معتقدان به جبر : زین نمط بسیار برهان گفت شیرکز جواب آن جبریان گشتند سیر. مولوی .رجوع به جبر شود.
ایدئولوژیفرهنگ فارسی معین(دِ ئُ لُ) [ فر. ] (اِ.) انواع و اقسام سیستم های فکری و فلسفی و منجمله مذهب که به نو عی در تعیین خط مشی ، عمل یا موضع گیری معتقدان به آن ها در مسایل سیاسی - اجتماعی مؤثر باشد.