محلاتلغتنامه دهخدامحلات . [ م َ ح َل ْ لا ] (اِخ ) نام شهرستانی است ،در 265هزارگزی جنوب باختری تهران و 28هزارگزی باختردلیجان و 6 هزارگزی شمال راه دلیجان به خمین . در دامنه ٔ کوه سرچشمه واقع اس
محلاتلغتنامه دهخدامحلات . [ م َ ح َل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ محلة. رجوع به محلة شود : و مرا مردی می باید که غرفات و محلات گرگان را همه شناسد. (چهارمقاله چ دانشگاه ص 155).
محلاتلغتنامه دهخدامحلات . [ م ُ / م ِ ] (ع ص ) شتر پس آرنده بار را. (منتهی الارب ). الجمل الذی یؤخر حمله . (اقرب الموارد).
محلاتلغتنامه دهخدامحلات . [ م ُ ح ِل ْ لا ] (ع اِ) دیگ و دستاس و دلو و مشک و کاسه و کارد و تبر و آتش زنه مجموعاً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).
محیلاتلغتنامه دهخدامحیلات . [ ] (اِخ ) نام موضعی است و در شعر امروءالقیس آمده است . (معجم البلدان ).