معمرینلغتنامه دهخدامعمرین . [ م ُ ع َم ْ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُعَمَّر. پیران و سالخوردگان : ملک بن عامر از جمله ٔ معمرین است ... روایت است که او را دویست سال بوده است . (تاریخ قم ص 270). و رجوع به معمر شود.
مهمیرانلغتنامه دهخدامهمیران . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس در 48هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و 3هزارگزی راه فرعی بندرعباس به میناب با 100 تن سکنه . راه آن مالر
معمورینلغتنامه دهخدامعمورین . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فشافویه است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 313 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
بیقاریلغتنامه دهخدابیقاری . (اِخ ) ابوعمران موسی افلح بن خالدبن شریک البخاری . از معمرین و محدثین است و در جمادی الاَّخرسال 291 هَ . ق . درگذشته است . (از انساب سمعانی ).
مسجاحلغتنامه دهخدامسجاح . [ م ِ ] (اِخ ) ابن سباع بن خالدبن حارث ، از بنی ضبه . از شعرای جاهلی است و سجستانی او را از معمرین بشمار آورده است . (از الاعلام زرکلی ج 8 به نقل از معجم الشعراء مرزبانی و الاغانی ).
لطیفیلغتنامه دهخدالطیفی . [ ل َ ] (اِخ ) از شعرای قرن نهم و از مردم قسطمونی . مقیم استانبول . متوفی بسال 990 هَ . ق . وی از معمرین است و تذکرةالشعرائی به ترکی دارد که اخیراً طبع و نشر شده . این بیت او راست :گوزم یاشینی بحر ایتدک فراقکله جدالقدن سنکاله
نصرلغتنامه دهخدانصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن دُهمان ، از معمرین عهد جاهلیت و از رؤسای بنی غطفان است و به روایت ابن الجوزی 190 سال زیسته است و در عرب اعجوبه ای چون او نیامده . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص <span class="hl" dir="ltr