محنیلغتنامه دهخدامحنی ٔ. [ م ُ ح َن ْ ن ِءْ ] (ع ص ) کسی که به حنا رنگ می کند. (ناظم الاطباء). به حنا رنگ کننده . (از منتهی الارب ).
محنیلغتنامه دهخدامحنی . [ م ُ ] (ع ص ) زن مهربانی نماینده بر فرزند و شوی نکننده بعد مردن پدراو. (آنندراج ). زن مهربان بر کودک که پس از مردن شوی جهت مهربانی فرزند خود شوهر نکند. (ناظم الاطباء).
محنیلغتنامه دهخدامحنی . [ م ُ ح َن ْ نا ] (ع مص ) محنا. || کج و خمیده و پیچیده . (ناظم الاطباء). کج کرده و خم داده . (آنندراج ).
محنیلغتنامه دهخدامحنی . [ م ُ ح َن ْ نی ] (ع ص ) رنگ کرده به حنا. (آنندراج ). محنا. || کج کننده و خمنده . (ناظم الاطباء).
متوسطدیکشنری عربی به فارسیميانه , متوسط , وسطي , واقع دروسط , حد وسط , ميانه روي , اعتدال , منابع درامد , عايدي , پست فطرت , بدجنس , اب زيرکاه , قصد داشتن , مقصود داشتن , هدف داشتن , معني ومفهوم خاصي داشتن , معني دادن , ميانگين
meanدیکشنری انگلیسی به فارسیمنظور داشتن، میانگین، اعتدال، حد وسط، منابع درامد، قصد داشتن، مقصود داشتن، هدف داشتن، معنی ومفهوم خاصی داشتن، متوسط، بد، بدجنس، وسطی، پست، خسیس، پست فطرت، میانی، واقع در وسط، اب زیر کاه
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ) رنج دیده جهت دیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشغول و گرفتار. (ناظم الاطباء).
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م ُ ع َن ْ نی ] (ع ص ) عناء معن ؛ مبالغه است . (منتهی الارب ). در مبالغه گویند: عناء معن ؛ یعنی رنج بسیار. (ناظم الاطباء).
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م َنی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به معن بن مالک بن فهم ... وجماعتی منسوب به او هستند. (از لباب الانساب ص 161).
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م ُ ع َن ْ نا ] (ع ص ، اِ) اسبی است هجین . (منتهی الارب ).اسب بدنژاد و هجین . (ناظم الاطباء). || فحل پست و بدنژاد. || معنی الکتاب ؛ عنوان کتاب . (از اقرب الموارد). علامت و نشان کتاب . (از منتهی الارب ) . || شترکوهان شکافته . || بندی دیرمانده . (از منتهی الارب ) (ناظم
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م َ ] (اِخ ) سید ابوالفیض ، از شاعران قرن دوازدهم و از شاگردان عبدالقادر بیدل بوده است . وی در شاهجهان آباد هند مسکن داشت . از اوست :با توکل گر در این بحر آشنایی می شودبا وجود دست و پا بی دست و پایی می شود.و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن و قاموس الاعلام ترکی و
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ) رنج دیده جهت دیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشغول و گرفتار. (ناظم الاطباء).
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م ُ ع َن ْ نی ] (ع ص ) عناء معن ؛ مبالغه است . (منتهی الارب ). در مبالغه گویند: عناء معن ؛ یعنی رنج بسیار. (ناظم الاطباء).
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م َنی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به معن بن مالک بن فهم ... وجماعتی منسوب به او هستند. (از لباب الانساب ص 161).
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م ُ ع َن ْ نا ] (ع ص ، اِ) اسبی است هجین . (منتهی الارب ).اسب بدنژاد و هجین . (ناظم الاطباء). || فحل پست و بدنژاد. || معنی الکتاب ؛ عنوان کتاب . (از اقرب الموارد). علامت و نشان کتاب . (از منتهی الارب ) . || شترکوهان شکافته . || بندی دیرمانده . (از منتهی الارب ) (ناظم
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م َ ] (اِخ ) سید ابوالفیض ، از شاعران قرن دوازدهم و از شاگردان عبدالقادر بیدل بوده است . وی در شاهجهان آباد هند مسکن داشت . از اوست :با توکل گر در این بحر آشنایی می شودبا وجود دست و پا بی دست و پایی می شود.و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن و قاموس الاعلام ترکی و