خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معیشت
/ma'išat/
معنی
۱. زندگانی.
۲. آنچه بهوسیلۀ آن زندگانی کنند، از خوردنی و آشامیدنی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زندگانی
۲. ارتزاق، رزق، روزی، گذران، معاش
دیکشنری
livelihood
-
جستوجوی دقیق
-
معیشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معیشة، جمع: معایش] ma'išat ۱. زندگانی.۲. آنچه بهوسیلۀ آن زندگانی کنند، از خوردنی و آشامیدنی.
-
معیشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. زندگانی ۲. ارتزاق، رزق، روزی، گذران، معاش
-
معیشت
لغتنامه دهخدا
معیشت . [ م َ ش َ ] (ع اِمص ، اِ) زندگانی . (غیاث ). زیست . زندگی . زندگانی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هر که از کسب ... اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران در تعهد تواند داشت . (کلیله و دمنه ). و شاید بود که کسی را برای فراغ ا...
-
معیشت
فرهنگ فارسی معین
(مَ شَ) [ ع . معیشة ] (اِمص .) آنچه که به وسیلة آن زندگانی کنند.
-
معیشت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
livelihood
-
معیشت
دیکشنری فارسی به عربی
اعالة
-
واژههای مشابه
-
معیشت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زندگی کردن، زیستن، زندگانی کردن ۲. ارتزاق کردن، گذران کردن، امرارمعاش کردن
-
معیشت اندوز
لغتنامه دهخدا
معیشت اندوز. [ م َ ش َ اَ ] (نف مرکب ) آنکه اسباب زندگانی خود را اندوخته می کند. (ناظم الاطباء).
-
palaeoeconomy
دیرینمعیشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] رویکردی در باستانشناسی از دهۀ 1960 به بعد که به مطالعۀ رفتار انسان در محیطزیست پیشازتاریخ میپردازد و بهشدت تحت تأثیر مفاهیم رفتارشناسی جانوری است
-
site-catchment analysis/ site catchment analysis, SCA
تحلیل حوزۀ معیشت محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی در بازسازی معیشت ساکنان یک محوطه با شناسایی منابع طبیعی که در فاصلۀ حداکثر یک تا دو ساعت پیادهروی از آن محوطه قرار دارد
-
site catchment area, site territory catchment area, site catchment
حوزۀ معیشت محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ناحیۀ پیرامون یک استقرار یا قرارگاه که غالباً منبع تأمین مواد اولیۀ موردنیاز ساکنان آن برای تهیۀ خوراک و ساختن ابزار بوده است
-
واژههای همآوا
-
معیشة
لغتنامه دهخدا
معیشة. [ م َ ش َ ] (ع مص ) زیستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) زندگانی . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): و کم اهلکنا من قریة بطرت معیشتها فتلک مساکنهم لم تسکن ...