لغتنامه دهخدا
مغب . [ م ُ غ ِب ب ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) گوشت بوی گرفته . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || روز میان آینده قوم را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دوستی که هر سه روز یک دفعه دوست را دیدن می ک