مفتوحلغتنامه دهخدامفتوح .[ م َ ] (ع ص ) گشاده شده . (آنندراج ). گشاده و باز شده . (ناظم الاطباء). گشاده . گشوده . باز. مقابل مسدود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : درهای داد و انصاف که بواسطه ٔ و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان ، مفتوح و گشاده است مغلق ماندی . (جهانگشای جوی
مفتوحةلغتنامه دهخدامفتوحة. [ م َ ح َ ] (ع ص ) تأنیث مفتوح . ج ، مفتوحات . و رجوع به مفتوح و مفتوحات شود.
مفتوحلغتنامه دهخدامفتوح .[ م َ ] (ع ص ) گشاده شده . (آنندراج ). گشاده و باز شده . (ناظم الاطباء). گشاده . گشوده . باز. مقابل مسدود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : درهای داد و انصاف که بواسطه ٔ و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان ، مفتوح و گشاده است مغلق ماندی . (جهانگشای جوی
مفتوحلغتنامه دهخدامفتوح .[ م َ ] (ع ص ) گشاده شده . (آنندراج ). گشاده و باز شده . (ناظم الاطباء). گشاده . گشوده . باز. مقابل مسدود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : درهای داد و انصاف که بواسطه ٔ و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان ، مفتوح و گشاده است مغلق ماندی . (جهانگشای جوی