لغتنامه دهخدا
مفسر. [ م ُ ف َس ْ س ِ ] (ع ص ) بیان نماینده ٔ معنی سخن . (آنندراج ). تفسیرکننده . شرح نماینده . تأویل کننده . بیان کننده . (از ناظم الاطباء). شارح .مُبَیِّن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اینت مفسر ظفر، خاطب اعجمی زبان ز اعجمیان عجب بود، خاط