مقاذفلغتنامه دهخدامقاذف . [ م َ ذِ ] (ع اِ) ج ِ مقذف . (اقرب الموارد). رجوع به مقذف شود. || مهالک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
میکادولغتنامه دهخدامیکادو. [ ] (اِخ ) امپراتور ژاپن . (یادداشت مؤلف ). عنوان هر یک از امپراتوران ژاپن .
تاسماهی میکادوAcipenser mikadoiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که مانند تاسماهی آموری پنج ردیف پوشش استخوانی دارد، ولی جثهاش کوچکتر است
مقذفلغتنامه دهخدامقذف . [ م ِ ذَ ] (ع اِ) بیل کشتی . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مقداف . ج ، مقاذف . (اقرب الموارد). و رجوع به مقذاف شود.