مقاومتلغتنامه دهخدامقاومت . [ م ُ وَ / وِ م َ ] (از ع ، اِمص ) ایستادگی و برابری و مقابلی . (ناظم الاطباء). مقاومة. پافشاری . ایستادگی . استقامت . پایداری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : جز جنگ و مقاومت روی ندارد. (کلیله و دمنه ). با صیا
مقاومتفرهنگ فارسی معین(مُ وِ مَ) [ ع . مقاومة ] 1 - (مص ل .) ایستادگی کردن ، پایداری نمودن . 2 - (اِمص .) ایستادگی ، پایداری . 3 - دوام ، استحکام .
ضریب مقاومت غلتشیcoefficient of rolling resistance, rolling resistance coefficient, coefficient of rolling frictionواژههای مصوب فرهنگستاننسبت نیروی یکنواخت غلتانندۀ چرخ به نیروی قائم جاده
کژتابی آجtread squirmواژههای مصوب فرهنگستانواپیچش آج تایر براثر تنشهای غلتشی که به افزایش مقاومت غلتشی و رفتگی تایر منجر میشود
تایر سبزgreen tyre 2واژههای مصوب فرهنگستانهرنوع تایر که موجب کاهش مصرف سوخت خودرو شود و در قیاس با سایر تایرها، مقاومت غلتشی کمتری داشته باشد
مقاومتلغتنامه دهخدامقاومت . [ م ُ وَ / وِ م َ ] (از ع ، اِمص ) ایستادگی و برابری و مقابلی . (ناظم الاطباء). مقاومة. پافشاری . ایستادگی . استقامت . پایداری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : جز جنگ و مقاومت روی ندارد. (کلیله و دمنه ). با صیا
مقاومتفرهنگ فارسی معین(مُ وِ مَ) [ ع . مقاومة ] 1 - (مص ل .) ایستادگی کردن ، پایداری نمودن . 2 - (اِمص .) ایستادگی ، پایداری . 3 - دوام ، استحکام .
قیاس مقاومتلغتنامه دهخداقیاس مقاومت . [ س ِ م ُ وِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه قیاسی منتج حکمی باشد و خواهند که منع آن قیاس کنند به ایراد قیاسی دیگر که منتج مقابل مقدمه باشد از قیاس اول که اساس آن قیاس بر آن مقدمه است ، مانند کبری در شکل اول یا مقدمه ٔ کلی در اقترانی که یک مق
مقاومتلغتنامه دهخدامقاومت . [ م ُ وَ / وِ م َ ] (از ع ، اِمص ) ایستادگی و برابری و مقابلی . (ناظم الاطباء). مقاومة. پافشاری . ایستادگی . استقامت . پایداری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : جز جنگ و مقاومت روی ندارد. (کلیله و دمنه ). با صیا
جعبهمقاومتresistance boxواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای آزمایشگاهی که برای همبندی مقاومتها به صورتهای گوناگون به کار برده میشود تا مقدار مقاومت بهصورت پلکانی تغییر کند