مقایظةلغتنامه دهخدامقایظة. [ م ُ ی َ ظَ ] (ع مص ) تابستانه دادن کسی را مانند مشاهرة از شهر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). قایظه مقایظة و قیاظاً و قیوظاً؛ او را برای تابستان مزدور گرفت . (از اقرب الموارد).
مکاظةلغتنامه دهخدامکاظة. [ م ُ کاظْ ظَ ] (ع مص ) سخت مروسیدن در جنگ .کِظاظ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ملازمت طولانی و ممارست شدید در جنگ . (از اقرب الموارد).