مقتتیلغتنامه دهخدامقتتی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نوکرگیرنده و کرایه دار نوکر و خدمتگار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مقتعطلغتنامه دهخدامقتعط. [ م ُ ت َ ع ِ ] (ع ص ) عمامه بندنده بی درآوردن آن زیر زنخ . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتعاط شود.
مقتطعلغتنامه دهخدامقتطع. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) پاره از چیزی جدا کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پاره ای از مال کسی گیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتطاع شود.
مقتتلغتنامه دهخدامقتت . [ م ُ ق َت ْ ت َ ] (ع ص ) زیت مقتت ؛ روغن در گل پرورده یا به روغنهای خوشبوی دیگر آمیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقتتلغتنامه دهخدامقتت . [ م ُ ق َت ْ ت ِ ] (ع ص ) بدگو و سخن چین . || آنکه روغن را با گل می پروراند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تقتیت شود.
مقتثلغتنامه دهخدامقتث . [ م ُ ت َث ث ] (ع ص ) برکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتثاث شود.