خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مقرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مقرو
/maqru'/
معنی
قرائتشده؛ خواندهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مقرو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] maqru' قرائتشده؛ خواندهشده.
-
مقرو
لغتنامه دهخدا
مقرؤ. [ م َ رُءْ ] (ع ص ) مقرو. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مقرو
لغتنامه دهخدا
مقرو. [ م َ رُوو ] (ع ص ) خوانده شده و خوانا و قابل خواندن . مقرؤ. (ناظم الاطباء). آنچه خوانده شود. مقروء. مَقْری ّ. (از اقرب الموارد). خوانا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
مغرو
لغتنامه دهخدا
مغرو. [ م َ رُوو ] (ع ص ، اِ) تیر یا نیزه و منه المثل : ادرکنی باحد المغروین ؛ ای باحد السهمین او بسهم او برمح . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تیر یا نیزه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هر چیز به سریشم چسبانیده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به مغ...
-
جستوجو در متن
-
ذبر
لغتنامه دهخدا
ذبر. [ ذَ ب ِ ] (ع ص ) کتابی ذبر؛ کتابی که به آسانی خوانده شود. خوانا. سهل القرائة. مقروّ.
-
مقری
لغتنامه دهخدا
مقری . [ م َ ری ی ] (ع ص ) خوانده و خوانا. (ناظم الاطباء). آنچه خوانده شود. مقروء. مَقرُوّ. (از اقرب الموارد). و رجوع به مقریة شود.
-
خوانا
لغتنامه دهخدا
خوانا. [ خوا / خا ] (نف ) آنکه تواند خواند. خواننده . باسواد. (یادداشت بخط مؤلف ).- ناخوانا ؛ بی سواد. (یادداشت بخط مؤلف ) : اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی چرا آن قبله ٔ کل نانویسا بود وناخوانا؟ ؟ || (ص لیاقت ) در تداول این کلمه را مرادف خوان...