لغتنامه دهخدا
مقصدی . [ م َ ص َ ](اِخ ) از شاعران و طبیبان و از مردم ساوه بود.به قول مؤلف تذکره ٔ صبح گلشن «درنظم ید بیضا می نمود و ازحذاقت طب رونق بازار مسیحی هم می افزود». از اوست :خواهم که کسی حال مرا پیش تو گویداما چه کنم بیکسم و هیچکسم نیست .و نیز:تو کاری کن که مردم آ