مقصود مشهدیلغتنامه دهخدامقصود مشهدی . [ م َ دِ م َ هََ ] (اِخ ) مقصود عبدل از شعرای قرن دهم مشهد است . از اوست :باز دادیم دل از دست به جایی که مپرس سر تسلیم نهادیم به پایی که مپرس گفتم از یار بپرسم سبب دوری چیست کرد از دور اشارت به ادایی که مپرس .و رجوع به تحفه ٔ سامی ص <span cla
مکشوطلغتنامه دهخدامکشوط. [ م َ ] (ع ص ) شتر پوست بازکرده . || اسب جل از پشت برگرفته . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مقصودلغتنامه دهخدامقصود. [ م َ ] (اِخ ) (مولانا...) از شاعران قرن نهم هجری است که در غزل مهارت داشت . از اوست :پیش مهر روی او ره بسته شد آه مراتا از آن نبود غبار آینه ماه مرا.و رجوع به مجالس النفایس ص 255 و فرهنگ سخنوران شود.
مقصودلغتنامه دهخدامقصود. [ م َ ] (ع ص ، اِ) آهنگ نموده شده . (آنندراج ). طلب شده و آهنگ شده و قصدشده . (ناظم الاطباء). || مراد و نیت و خواهش وکام و آرزو و غرض و آهنگ و اراده و قصد و مطلوب . (ناظم الاطباء). مراد. مرام . مطلوب . منظور. کام . هدف . خواست . خواسته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <sp
مقصودلغتنامه دهخدامقصود. [ م َ ] (اِخ ) (مولانا...) از شاعران قرن نهم هجری است که در غزل مهارت داشت . از اوست :پیش مهر روی او ره بسته شد آه مراتا از آن نبود غبار آینه ماه مرا.و رجوع به مجالس النفایس ص 255 و فرهنگ سخنوران شود.
مقصودلغتنامه دهخدامقصود. [ م َ ] (ع ص ، اِ) آهنگ نموده شده . (آنندراج ). طلب شده و آهنگ شده و قصدشده . (ناظم الاطباء). || مراد و نیت و خواهش وکام و آرزو و غرض و آهنگ و اراده و قصد و مطلوب . (ناظم الاطباء). مراد. مرام . مطلوب . منظور. کام . هدف . خواست . خواسته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <sp
رستم بن مقصودلغتنامه دهخدارستم بن مقصود. [ رُ ت َ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) هشتمین از امرای آق قویونلو (از 897 تا 902 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ). پادشاه آق قویونلو (جلوس 897 هَ . ق . مقتول <span class="hl
مقصودلغتنامه دهخدامقصود. [ م َ ] (اِخ ) (مولانا...) از شاعران قرن نهم هجری است که در غزل مهارت داشت . از اوست :پیش مهر روی او ره بسته شد آه مراتا از آن نبود غبار آینه ماه مرا.و رجوع به مجالس النفایس ص 255 و فرهنگ سخنوران شود.
مقصودلغتنامه دهخدامقصود. [ م َ ] (ع ص ، اِ) آهنگ نموده شده . (آنندراج ). طلب شده و آهنگ شده و قصدشده . (ناظم الاطباء). || مراد و نیت و خواهش وکام و آرزو و غرض و آهنگ و اراده و قصد و مطلوب . (ناظم الاطباء). مراد. مرام . مطلوب . منظور. کام . هدف . خواست . خواسته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <sp
مقیمای مقصودلغتنامه دهخدامقیمای مقصود. [ م ُ ی ِ م َ ] (اِخ ) پسر ملامقصود علی از شاعران قرن یازدهم هجری است . از اوست :نمی آید ز کس این کار جز بادام چشم توتب و لرز دل بیمار را ازیک نظر بستن .و رجوع به تذکره ٔ نصرآبادی ص 355 و35