ملائکهلغتنامه دهخداملائکه . [ م َ ءِ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) مأخوذ از تازی ، فرشتگان . (ناظم الاطباء).فرشتگان . جمع ملک است . در اصل ملائک بود تاء به جهت تأکید معنی جمع زیاده کرده اند چنانکه ملاحده جمع ملحد و صیاقله جمع صیقل . (غیاث ) (آنندراج ). ملائکة <span clas
ملایکهلغتنامه دهخداملایکه . [ م َ ی ِ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) ملائکه : تا همه ٔ ملایکه را معلوم گشت فضل مصطفا علیه السلام . (تاریخ سیستان ص 39 و 40). و رجوع به ملائکه شود.<br
ملوکةلغتنامه دهخداملوکة. [ م ُ ک َ ] (ع اِمص ) ملک . (منتهی الارب ). تملک و تصرف . ملکیت . (از ناظم الاطباء). مِلک . گویند: اقر بالملوکة؛ ای بالملک . (از اقرب الموارد). || بندگی . عبودیت . (از ناظم الاطباء).
ملائکةلغتنامه دهخداملائکة. [ م َ ءِ ک َ ] (اِخ ) سوره ٔ سی وپنجم از قرآن ، مکیه و آن چهل وپنج آیت است ، پس از «سبا» و پیش از «یس ». سوره ٔ فاطر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ملائکةلغتنامه دهخداملائکة. [ م َ ءِ ک َ ] (ع اِ) ج ِ مَلَک . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ ملک و به صورت ملئکة نیز نویسند. (از اقرب الموارد) : قل لو کان فی الارض ملائکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا رسولا. (قرآن <span class="hl" dir="ltr
ملئکةلغتنامه دهخداملئکة. [ م َ لا ءِ ک َ ] (ع اِ) «ملائکة» را چنین نیز نویسند. (از اقرب الموارد). رجوع به ملائکة شود.
يَخْلُفُونَفرهنگ واژگان قرآنجانشين باشند - جاي يکديگر را بگيرند (از آنجايي که معجزات حضرت عيسي به نظر مردم آن زمان تنها درتوان ملائکه بود در آيه "وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنکُم مَّلَائِکَةً فِي ﭐلْأَرْضِ يَخْلُفُونَ "منظور اين است که از ميان شما اگر بخواهيم به بعضي توانايي ملائکه مي دهيم به اين ترتيب خداي تعالي ميتواند انسا
ملایکهلغتنامه دهخداملایکه . [ م َ ی ِ ک َ / ک ِ ] (ع اِ) ملائکه : تا همه ٔ ملایکه را معلوم گشت فضل مصطفا علیه السلام . (تاریخ سیستان ص 39 و 40). و رجوع به ملائکه شود.<br