ملیبهلغتنامه دهخداملیبه . [ م ِ ب ِ ] (اِخ ) در اساطیر یونان یکی از دختران «نیوبه » است که مانند خواهرش «امیکلا» بوسیله ٔ «ارتمیس » از آسیب و آزار مصون ماند. (از لاروس بزرگ ).
ملیبهلغتنامه دهخداملیبه . [ م ِ ب ِ ] (اِخ ) در اساطیر یونان دختر اقیانوس که با «پلاسگوس » زناشوئی کرد و «لیکون » را زائید. (از لاروس بزرگ ).
ملیبهلغتنامه دهخداملیبه . [ م ِ ب ِ ] (اِخ ) سیاره ای کوچک به شماره ٔ 137 که بوسیله ٔ «پالیزا» در سال 1874 م . کشف گردید. (از لاروس بزرگ ).
ملابیلغتنامه دهخداملابی ٔ. [ م َ ب ِءْ ] (ع ص ) عشار ملابی ٔ؛ شتر ماده ٔ باردار که هنگام زادن آن نزدیک باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). ماده شترانی که هنگام زادن آنها نزدیک باشد. ج ِ مُلبی ٔ. (ناظم الاطباء).
ملبیلغتنامه دهخداملبی ٔ. [ م ُ ل َب ْ ب ِءْ ] (ع ص ) ناقة ملبی ٔ؛ ماده شتری که در پستان آن فله پدید آمده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).