ملطمانلغتنامه دهخداملطمان . [ م َ طَ ] (ع اِ) به صیغه ٔ تثنیه ، دو رخسار. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ملثمونلغتنامه دهخداملثمون . [ م ُ ل َث ْ ث َ ] (اِخ ) قبیله ای است . اولاد الملثمیة. (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ملثمینلغتنامه دهخداملثمین . [ م ُ ل َث ْ ث َ ](اِخ ) قومی از مغاربه که بر اندلس فرمانروایی یافتند. (از ذیل اقرب الموارد). خاندانی که به مرابطین نیز مشهورند. (عیون الانباء ج 2 ص 64). سلسله ای از سلاطین مغاربه . (یادداشت به خط مر
ملطملغتنامه دهخداملطم . [ م َ طَ ] (ع اِ) رخسار و هما ملطمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رخسار و محل تپانچه . (ناظم الاطباء).