ملکآرافرهنگ نامها(تلفظ: molk ārā) (عربی ـ فارسی) (در قدیم) (به مجاز) مایهی زینت و آراستگی سلطنت یا مملکت .
ملک آرالغتنامه دهخداملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) عباس میرزا (1255 - 1316 هَ . ق .). پسردوم محمدشاه و برادر کوچکتر ناصرالدین شاه . مادر وی خدیجه خانم نام داشته و خواهر یحیی خان چهریقی بوده است . عباس میرزا پس از مرگ پدر همواره مورد سو
ملک آرالغتنامه دهخداملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) محمد قلی میرزا (1203 - 1289 هَ . ق .) پسر سوم فتحعلی شاه و مادرش دختر محمدخان قاجار بود. در سال 1228 به حکومت استرآباد و مازندران منصوب شد و به ملک آر
ملک آرالغتنامه دهخداملک آرا. [ م ُ ] (نف مرکب ) ملک آرای : ماه ملک آرا غیاث الدین محمد آنکه هست بر مراد خاطر او چرخ و انجم را مدار. وحشی .رجوع به ملک آرای شود.
ملک آرایلغتنامه دهخداملک آرای . [ م ُ ] (نف مرکب ) ملک آرا. کسی که آرایش می کند و مرتب می کند مملکت را. (ناظم الاطباء). که موجب نظم و رونق مملکت است : به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسرنماند از بیم آن شمشیرملک آرای گیتی بان . فرخی .<b
ملک آرالغتنامه دهخداملک آرا. [ م ُ ] (نف مرکب ) ملک آرای : ماه ملک آرا غیاث الدین محمد آنکه هست بر مراد خاطر او چرخ و انجم را مدار. وحشی .رجوع به ملک آرای شود.
اردشیرمیرزالغتنامه دهخدااردشیرمیرزا. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ملک آرا از حکام استراباد از 1250 تا 1251 هَ .ق . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 165).
ملکت طرازلغتنامه دهخداملکت طراز. [ م ُ ک َ طَ ] (نف مرکب ) ملکت طرازنده . ملک آرا. آنکه مملکت را رونق و آرایش دهد : افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم ملکت طراز عادل ملت فروز داور.خاقانی .
شاه زنانلغتنامه دهخداشاه زنان . [ هَِ زَ ] (اِخ ) لقب دختر شاهرخشاه پسر رضاقلی میرزا پسر نادرشاه و مادر محمدقلی میرزای ملک آرا. دومین فرزند فتحعلی شاه . (حاشیه ٔ سبک شناسی ج 3 ص 397).
ملک آرالغتنامه دهخداملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) عباس میرزا (1255 - 1316 هَ . ق .). پسردوم محمدشاه و برادر کوچکتر ناصرالدین شاه . مادر وی خدیجه خانم نام داشته و خواهر یحیی خان چهریقی بوده است . عباس میرزا پس از مرگ پدر همواره مورد سو