ملینوسلغتنامه دهخداملینوس . [ ] (اِخ ) یکی از حکماست که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند به عمل رأس و اکسیر تام وقوف یافته . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ملاپیناسلغتنامه دهخداملاپیناس . [ م ُل ْ لا ] (اِ مرکب ) آدم پاره پوره و ژولیده و شوریده رنگ و بد سر و وضع و خسیس طبع. ظاهراً علت این تشبیه آن است که ملایان یهود کمتر به سر و وضع خود می پردازند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).