ممتازای شولستانیلغتنامه دهخداممتازای شولستانی . [ م ُ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) از شولستان فارس و از شاعران قرن یازدهم است . از اوست :شویم ز لوح دل چو هما نقش آرزومشق قناعت از قلم استخوان کنم .(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 432).
disfeaturedدیکشنری انگلیسی به فارسیفاسد شده، از شکل انداختن، محو کردن، صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
disfeaturingدیکشنری انگلیسی به فارسیاختلاط، از شکل انداختن، محو کردن، صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
celebritiesدیکشنری انگلیسی به فارسیمشهور، شهرت، شخص نامدار، عضو صنوف ممتازه اجتماع، سر بلندی، ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
متمایزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ز، مشخص، معین، ذاتی ویژه، ممتاز، حسابی تعیین کننده، تمیز دهنده، مشخصه، ممتازه قاطع