ممتاز لکهنوییلغتنامه دهخداممتاز لکهنویی . [ م ُ زِ ل َ هََ ] (اِخ ) ممتازالدوله سیدعبدالحی خان بن مولوی سیدعبدالرزاق به سال 1277 متولد شد، صاحب کمال و شاعر بود. برخی از احوال او در تذکره های صبح گلشن (ص 449) و روز روشن (ص <span class=
ممتاز لکهنوییلغتنامه دهخداممتاز لکهنویی . [ م ُ زِ ل َ هََ ] (اِخ ) مولوی احسان اﷲخان فرزند شیخ عظمةاﷲ مقیم قصبه ٔ اونام از مضافات لکهنو. ادیب و شاعر بود (قرن سیزدهم ). از اوست :خداوندا سر و برگ فصاحت ده زبانم رابرنگ رنگ گل رنگین کن اوراق بیانم رابیا ممتاز از نای قلم ده نغمه ای بیرون ک
ممتازلغتنامه دهخداممتاز. [ م ُ ] (اِخ ) مولوی سیدامان علی فرزند سیدبرکت علی ، نبیره ٔ مولوی سراج الدین احمد. از شاعران قرن سیزدهم ، مقیم شهرک فریدپور هند است . در مدرسه ٔ دارالاماره ٔ کلکته تحصیل کرد. از اوست :به گلشن چون طلسم صحبتی با گلرخان بستم شکفتن را دری بر روی حوران جنان بستم <b
ممتازلغتنامه دهخداممتاز. [ م ُ] (ع ص ) جداشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || برگزیده و پسندیده . منتخب شده . دارای امتیاز و برتری و بزرگواری . (از ناظم الاطباء). برتر. فاضل . افضل . راجح . ارجح . صاحب مزیت . نجیب . مفضل . دارای مزیت . فایق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا
ممتازلغتنامه دهخداممتاز. [ م ُ ] (اِخ ) مولوی سیدامان علی فرزند سیدبرکت علی ، نبیره ٔ مولوی سراج الدین احمد. از شاعران قرن سیزدهم ، مقیم شهرک فریدپور هند است . در مدرسه ٔ دارالاماره ٔ کلکته تحصیل کرد. از اوست :به گلشن چون طلسم صحبتی با گلرخان بستم شکفتن را دری بر روی حوران جنان بستم <b
ممتازلغتنامه دهخداممتاز. [ م ُ] (ع ص ) جداشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || برگزیده و پسندیده . منتخب شده . دارای امتیاز و برتری و بزرگواری . (از ناظم الاطباء). برتر. فاضل . افضل . راجح . ارجح . صاحب مزیت . نجیب . مفضل . دارای مزیت . فایق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا
ممتازلغتنامه دهخداممتاز. [ م ُ ] (اِخ ) مولوی سیدامان علی فرزند سیدبرکت علی ، نبیره ٔ مولوی سراج الدین احمد. از شاعران قرن سیزدهم ، مقیم شهرک فریدپور هند است . در مدرسه ٔ دارالاماره ٔ کلکته تحصیل کرد. از اوست :به گلشن چون طلسم صحبتی با گلرخان بستم شکفتن را دری بر روی حوران جنان بستم <b
ممتازلغتنامه دهخداممتاز. [ م ُ] (ع ص ) جداشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || برگزیده و پسندیده . منتخب شده . دارای امتیاز و برتری و بزرگواری . (از ناظم الاطباء). برتر. فاضل . افضل . راجح . ارجح . صاحب مزیت . نجیب . مفضل . دارای مزیت . فایق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا